ايين تيرماه سين زه
با آبانماه خورشيدي استو كوه نشينان در ستايش از آب
آيين دل انگيزي دارند.
شب سيزدهم تيرماه ديلمي ,فرزند اول يك خانواده
بافرزند آخر خانواده ديگر -دختر يا پسر يك آبادي
كه با هم آشناي ديرينه اند - با همديگر
حرف نميزنند و به پاي چشمه ميروند و يك
قابدون ghabdun (ظرف مسي استوانه اي و دسته دار)
آب برميدارندو روي طاقچه اطاق خانه اي كه بايد
در آنجا جمع شوند و مراسم تيرماه سين زه را
برگزار كنند,ميگذارند.
( به روايتي بچه بزرگتر هنگام برگشت بچه كوچكتر
را كول ميگيرد و به خانه مي آورد)
غروب روز سيزدهم (شب چهاردهم) همه كساني كه
در جشن شركت ميكنند ,در خانه اي كه آب قابدون
در آنجاست جمع ميشوند و نيت ميكنند و چيزي
از قبيل :انگشتر-دگمه -گردن بند و غيره را
در آن ظرف آب مي اندازند .ظرف را وسط اطاق
گذاشته و خود حلقه وار مينشينند.
رباعي خوان يا طبري خوان حاضر ميشود.
كودك خردسالي كه نميداند اشيا داخل ظرف آب
از آن چه كسي است ,دست در ظرف آب ميكند و
يكي از آنها را بيرون مياورد و به حاضرين نشان
ميدهد ,صاحبش آنرا ميشناسد-در اين هنگام
رباعي خوان مشغول خواندن شعرهاي خاص
تيرماه سين زه ميباشد .
صاحب آن شيئ از بافت كلام او ميفهمد كه مراد او
برآورده ميشود يا نه.
رباعي خوان به تعداد افراد شركت كننده در اين
جشن رباعي ميخواند و اين رباعيها كه وزن و آهنگ
ويژه,غير از ((لاحول ولاقوة الا بالله)) دارند منسوب
به امير پازواري شاعر و عارف دلسوخته مازندران
كه آهنگ اميري آن بسيار معروف است.