(( برم )) هديه و انعامي بود كه صاحبان ورزاهاي فاتح از خان يا كدخدا يا بزرگ مجلس


ميگرفتند .برم عبارت از شاخه بزرگ درختي بود كه سر ان چندين شاخه داشت و در انتهاي


ان يك متر ونيم پارچه پنبه اي نشان دار پيچيده شده بود و روي ان چهار دستمال رنگارنگ 


چهار جفت جوراب رنگي ,پنج يا شش عدد نارنج و برخي اوقات يك كيسه كوچك يا كيف


ابريشمي پول خرد اويزان بود.اغلب اوقات كدخدا مسئول تهيه برمها بود.گاهي اوقات 


روستاييان نيز برم ميدادنداما همواره اين كدخدا بود كه برمها را تقسيم ميكرد.


برمها را براي نمايش در ايوان خانه كدخدا يا نزديكترين خانه به ميدان ورزاجنگ اويزان


ميكردند.


صاحب ورزاي فاتح به همراه دوستان و همسايگان خود,برم در دست به طرف ابادي


حركت ميكرد و دوستان او بندي از يك سرود گيلكي را زمزمه ميكردند:


اي ورف داره وارون ....... اي برف و باران ميبارد


اي شه بزه داران .............. اي درختان را شبنم زده


خدا توفيق بده ................... خدا توفيق دهد


كدخدا ياران ......................... به ياران كدخدا


همراهان همه با هم فرياد ميكردند : هوو هوو هوو هوو 


هنگام ورود به ابادي  برم دار زينت الات را برميداشت و شاخه را روي زانوي خود


 ميشكست اگر ابادي خيلي دور بود ,برم دار موقع برگشت شاخه را ميشكست.